روزهای زندگی من



 

 

 

 

داغی اگر نبود که گریان نمی‌شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی‌شدیم
یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی‌شدیم
رحلت رسول اکرم (ص) تسلیت باد

 

 

 

پیامک‌های تسلیت ویژه رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)

 

اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست
کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک
گز غمش چاک ملک را به فلک پیرهن ست

شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد

 

 

 


خوب بچه ها غذایی که میخوام بهتون امروز معرفی کنم اسمش حیفه است . یه غذای فوق العاده خوش مزه که انگشتتون رو باهاش میخورید .

 

خوب خوب میدونم آب دهانتون راه افتاده بیشتر از این منتظرتون نمیذارم :دی 

 

مواد لازم : یک عدد یخچال :دی نخند لازمه 

آب به مقدار لازم

یک کتری آب

 

یک اجاق گاز حالا فرقی نمیکنه فرگاز باشه یا ساده . پیک نیکم باشه خوبه . اگه ماکروفر هم داشته باشید خوبه 

 

غذا های باقی مانده از روزها در طول هفته یا هفته های گذشته 

 

خوب غذارو از یخچال بیرون میاریم مقداری آب رو داخل کتری میریزیم و بعد میریزیم روی غذا گرمش میکینیم و بعد با ولع میل مینوماییم 

نخند گرونیه حیفه واسه همین شیرازی ها بهش میگن حیفه . غذای فوق العاده خوشمزه :دی 

خوب عزیزان تا یه برنامه آشپزی دیگه شمارو به خدا میسپارم امیدوارم از غذای امروزمون خوشتون اومده باشه :دی 


عجب دنیای بدی شده امروز به راحتی آب خوردن دروغ تحویل هم میدیم ودروغ پاشی میکنیم انگار راست . توی زندگی روز مره خیلی راحت دروغ میگیم

انگار نه انگار که دروغ از بزرگترین گناهان کبیرست حتی گناهش از قتل و هم بالاتره .

یه جوری غرق دروغ گویی میشیم که خودمونم باورمون میشه دروغمون رو .به راحتی به دوستانمون عزیزترین کسانمون دروغ تحویل میدیم که به کجا برسیم ؟

به هیچ جا فقط میخوایم کار بدمون رو پشت این دروغ مخفی کنیم یا توجیه کنیم غافل از اینکه اولین دروغ باعث میشه دومین دروغ هم پشت سرش 

ضاهر بشه و همین طور الی آخر دروغ پشت دروغ ویه جایی هم دستمون رو بشه .

به راستی چرا ما باید دروغ بگیم؟ چرا اصلا مخفی کاری کنیم که باعث بشه بخوایم به هم دروغ بگیم ؟

 

وقتی از نزدیکترین شخص یا عزیزترین شخض زندگیت دروغ بشنوی خیلی بده آدم نابود میشه اینکه حتی باز با اینکه دروغش لو رفته باز هنوز میگه نه

دروغ نگفتم و اصرار پشت اصرار که راستشو گفته و حتی باز توجیه دروغ میاره که دروغشو درست جلوه بده حتی وقتی توجیهش میکنی که این درست نیست باز پاشو تویه کفش میکنه که راست گفته و دروغی نگفتی وتوجیهی هم نداره . بهش هم بر میخوره که بهش گفتی دروغ گفته .

آدم رو اذیت میکنه توی این شک می اندازه که دیگه چه دروغ هایی بهت گفته ؟ کدوم حرفاش راسته کدومش دروغ ؟ نابود میشی اذیت میشی خیلی

سخته . کاش هیچ وقت دروغ نگیم و همیشه راست و حسینی جلو بریم و راست گویی را سر لوحه کارمون قرار بدیم حتی اگه به قیمت جونمون تموم بشه خیلی بهتر از مخفی کاری وردوغ گویی وپشت اون دروغگویی رسواییست .

 

بیایید راست گو باشیم.


مو قربون دارت برم ای یار جونی حالا دلوم زیبا بده وای زندگونی

بیا نکن نامهربونی خدا داده شیرین زبونی دوست دارم یار کازرونی دوست دارم یار کازرونی

حرف دلو گوش کردی و قهر کردی ای دل کار منو ای نازنین کردی تو مشکل 

بیا نکن نامهربونی خدا داده شیرین زبونی دوست دارم یار کازرونی دوست دارم یار کازرونی


 

 

 

 

 

خدایا من از اینا میخوام :(


 

 

 

 


 

 

 

 


روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا میزان ایمان دانشجویان اش را بسنجد.

او پرسید: (( آیا خداوند, هرچیزی راکه وجود دارد, آفریده است؟ ))

دانشجویی شجاعانه پاسخ داد: (( بله ))

استاد پرسید: (( هرچیزی را؟! ))

پاسخ دانشجو این بود: ((  بله;هرچیزی را. ))

استاد گفت: (( دراین حالت, خداوند شر را آفریده است. درست است؟ زیرا شرمجود دارد.))

برای این سوال, دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند.

ناگهان, دانشجوی دیگری دستش رابلند کرد و گفت:

(( استاد ممکن است از شما یک سوال بپرسم؟ ))

استاد پاسخ داد: (( البته ))

دانشجو پرسید: (( آیا سرما وجود دارد؟ ))

استاد پاسخ داد: (( البته, آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟ ))

دانشجو پاسخ داد: (( البته آقا, اما سرماوجود ندارد. طبق مطالعات علو فیزیک, سرما, عدم

تمام وکمال گرماست و شیء را تنها درصورتی می توان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد

و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شیء است که انرژی آن را انتقال می دهد. بدون

گرما اشیاء بی حرکت هستند, قابلیت واکنش ندارند; پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را

ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم . ))

دانشجو ادامه داد: ((  وتاریکی ؟ ))

استاد پاسخ داد: ((  تاریکی وجود دارد. ))

دانشجو گفت: ((  شماباز هم در اشتباه هستیدآقا! تاریکی , فقدان کامل نور است. شما می

توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکو,

تنوع رنگ های مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور, نور می تواند

تجزیه شود. تاریکی, لفظی ست که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم. ))

وسرانجام دانشجو ادامه داد: (( خداوند, شر را نیافریده است. شر, فقدان خدا در قلب افراد

است. شر فقدان عشق, انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند. آنها

وجود دارند و فقدانشان منجربه شر می شود. ))

نام این دانشجو (( آلبرت انیشتین )) بود.

 

 


می دانی عزیزم نوشتن برای تو خیلی سخت ! خیلی سخت ، آخر نمی دانم چطور کلمات را در کنار هم قرار دهم که بر دل پر از مهر وعطوفت تو بنشیند

عزیزم تو برای من تنها بهانه ی زندگی در این روزهای سخت کرونایی هستی ، نمیدانم اگر تو نبودی من چگونه این روزها را می گذراندم .

امیدم ایسنت که بتوانم صدای دل نشین تورا در این روزهای سخت ناامیدی بشنوم روی ماه تورا ببینم تا کمی امید برای زندگی در من روشن شود

اما دریغ دریغ از این که تو خودرا از من دریغ کرده ای و در پشت پرده پنهان شده ای و خودرا از من پنهان کرده ای .

می دانم که تو هم چون من دلت برای من پر پر می زند و لحظه شماری می کنی برای دیدن من ، آری آری منم دلم برای تو پر پر میزند . 

امید است که خداوند مهربان این روزهای سخت پر کرونایی را برما آسان بگذراند وهر چه سریعتر شرش را از سر ما کم کند . 


کی بهتر از تو که بهترینی
تو ماه زیبای روی زمینی
تو قلب من باش تا که بفهمی
چه دلبرانه به دل میشینی
حتی بدیهات بخشیدنی بود
شرم تو چشمات بوسیدنی بود
همه حواست جا مونده پیشم
من به کم از تو راضی نمیشم
تو جای من باش تا باورت شه
دیوونه ی عشق تو هستی یا من
دو چشم من باش تا که ببینی
دو چشمای تو چه کرده با من
بدرقه کردم تنهاییامو
کسی شنیده شاید دعامو
کجا من و این روی ماهتو
کجا لبای بوسه خواهتو
کی بهتر از تو که بهترینی
تو ماه زیبای روی زمینی
تو قلب من باش تا که بفهمی
چه دلبرانه به دل میشینی
حتی بدیهات بخشیدنی بود
شرم تو چشمات بوسیدنی بود
همه حواست جا مونده پیشم
من به کم از تو راضی نمیشم
تو پا میزاری، تو خونه ی من
تو عاشق میشی رو شونه ی من
این یه قراره بین من و تو
کسی عاشق نیست عین من و تو
کی بهتر از تو که بهترینی
تو ماه زیبای روی زمینی
تو قلب من باش تا که بفهمی
چه دلبرانه به دل میشینی
حتی بدیهات بخشیدنی بود
شرم تو چشمات بوسیدنی بود
همه حواست جا مونده پیشم
من به کم از تو راضی نمیشم

 

تقدیم به تنها بانوی زندگیم


زمانی که دانشجو بودم زود میرفتم برای اینکه نزدیک تخته ومیز استاد باشم تا هم خوب متوجه درس بشم و هم بتونم خوب تخته رو ببینم صندلی بگیرم تا مجبور به رفتن ته کلاس نباشم .

با یه مشقت وسختی میرفتم ته کلاس ویه صندلی صاف وصوف بدون خرابی و تمیز بلند میکردم وازبین صندلی ها عبور میدادم میاوردم و میذاشتم و

کیفمو میذاشتم روش وبه محض اینکه ده دقیقه میرفتم بیرون کنار بچه ها تا استاد بیاد وقتی میومدم تو تا دخترا کیفمو شوت کردن این سمت کلاس اونم رو یه صندلی قراضه و نا هموار و خودشون نشستن سمت استاد :/

یعنی کاردم بزدن خونم در نمیومد یعنی دلم میخواست اون شخصو که نشسته جای من همراه با کیفش از پنجره پرت کنم بیرون !

هیچی دیگه باید تا آخر کلاس روی اون صندلی نا هموار سر می کردم :/

 

این وضعیت تا آخر ترم پابرجا بود نمیدونم چرا این همه این اتفاق میفتاد درس نمیگرفتم و سرجام نمینشستم . البته گاهی وقتا هم همونجا مینشستم 

و کلی دلم خوش بود که سرجام نشستم . 


از الان دارم فکر میکنم که آیا میتونم پدر خوبی برای بچه هام بشم یانه ؟ باخودم فکر میکنم که چطور بچه هامو تربیت کنم چطوری بهشون یاد بدم که 

چطوری از پس مشکلاتشون بر بیان .چیکار کنم که وقتی یه راهی رو اشتباه رفتن یه کاری رو اشتباه کردن همراه با تنبیه نباشه که اونا از من فراری باشن یا از من مخفی کاری کن فکر کنند من دشمنشونم با مخفی کاری خودشونو تو دردسر نندازن .و بعد از انجام اون کار پشیمونی براشون به بار نیاد.

فکر میکنم به اینکه نکنه عادات بد منو به ارث ببرن .اینکه با این شدت استرسی که در من وجود داره فردا روز در مواقع حساس و پر استرس با این شدت استرسم چطوری مراقب وپشتیبان اونا باشم خودم که اینقدر استرس میگیرم چطور اونارو به آرامش دعوت کنم . فوق العاده نگران اون روزم .

توکل به خدا 


جمله برای چه چیزی ؟ (برای چی )

 

کازرونی : سی چه ؟

جمله این چیه؟

 

کازرونی :ای چِنَن ؟

 

واژه ببین 

 

کازرونی : سِی کو 

واژه شاید 

کازرونی : گاسم

 

واژه عصر 

 

کازرونی : پسین 

 

اصطلاح : در جایی کسی را وادار به ماندن کردن وخسته کردن

 

کازرونی : کُتُرُم 

 

اصطلاح بیخ گلو 

 

کازرونی : بُت خِر

 


من واقعا برام قابل درک نیستن اون کسانی رو که توی این اوضاع و احوال ازآب گل آلود ماهی می گیرن . درک نمیکنم که جای اینکه به فک هم وطناشون باشن به فکر جیبشونن اونم با ی !

جای اینکه بگن هموطنامونن درست نیست مواد ضد عفونی تقلبی بدیم اصلا چنین کاری درست نیست اما این کارومی کنن . احتکار میکنن 

گرون فروشی می کنن وقتی میگن هم وطن نیایید شمال بیرون نرید مسافرت نرید گوش نمیدن و پا میشن میرن.

نمیدوم چرا اینمطوری می کنن . 


چرا زندگی رو سخت میکنی؟
دلتنگ کسی شدی؟ .زنگ بزن
میخوای کسی رو ببینی؟ .دعوت کن
میخوای بقیه درکت کنن؟ . توضیح بده
سوالی داری؟ .بپرس
چیزی میخوای؟ .برو دنبالش
از جیزی خوشت میاد؟ .حفظش کن
از چیزی خوشت نمیاد؟ .ترکش کن
عاشق کسی هستی؟ .بهش بگو
ما فقط یکبار زندگی میکنیم سخت نگیر، ساده باش :-)

 


به دعوت بانوچه برای بازی وبلاگی آقاگل :

 

خوب یکی از برنامه های کودکی که من خیلی دوسش داشتم دوقولوهای افسانه ای بود ^_^

خوب حالا من میخوام نامه بنویسم برای جوو جولی دوقولهای افسانه ای ^_^

 

سلام بر جولوز وجولی دوقولاهای افسانه ای قهرمانان کودکی من ^_^امیدوارم حالتان خوب باشد و در سلامتی کامل به سر ببرید .

 

اول میخوام از شما گله کنم که این جکو جونورا چیه شما وهم شهریهاتون میخورید خداوکیلی ؟ آخه سوپ خفاش هم شد غذا ؟ مورچه خوار هم شد غذا ؟

 

این غذا های مزخرف رو خوردید هم خودتونو بد بخت کردید هم مارو این کرونای گور به گور شده رو انداختید به جان ما وجهان .نکنید ترو خدا این کاررو

نخورید این مزخرفاتو . خوب بگذریم چیکار میکنید با پودونگ ؟ هنوز دنبالتونه ؟ راستی مارتین خوبه ؟ چیکار میکنه ؟

دوقولوهای عزیز امیدوارم تو مبارزاتتون علیه پودونگ ودارودستش همیشه پیروز باشید .

پیروز وتندرست باشید .

 

 

+++ البته جو وجولی واقعا خواهر برادر نیستن بلکه جو چینی و جولی فرانسوی از یه مادر جدا وتو ترجمه برای ما گفتن خواهر برادرن .

و پدر جولی هم گفتن داییشه . 

 

 


حس خوب زندگی یعنی اینکه بدون دغدغه کنار خونوادت زندگی کنی .حس خوب زندگی یعنی صبح که از خواب پا میشی ببینی همسرت هنوز خوابه

آروم بلند بشی که باعث بیدار شدنش نشی ویه دل سیر نگاش کنی تو دلت قربون صدقش بری و انگشت اشارتو آروم بکشی رو دماغش و بعدم پتو رو که از روش رفته کنار بکشی روشو بعد بری صبونه رو آماده کنی .حس خوب زندگی یعنی صبح بلند بشی ببینی گلایی که کاشتی گل کرده و جونه زده

حس خوب زندگی یعنی یکی که اصلا انتظارشو نداشتی بهت پیام داده . همه همه اتفاقات خوب زندگی یعنی یه حس خوب زندگی .

حس خوب زندگی شما چیه؟


از جدال با کسی که قدر دان

محبت های تو نیست بپرهیز!

اینکه تصور کنی روزی میتوانی اورا متوجه اشتباهش سازی درست مثل آب کردن کوه یخ با "ها " است !

چاره ای نیست !

باران هم باشی برای کاسه های وارونه کاری نمیشه کرد !

 

خیلی قبول دارم حرفشو . 


یک پیرمرد و سه دخترش در یک روستای کوچک با هم زندگی می کردند، یک روز پیرمرد بیمار شد و مرگ به سراغش آمد، دختر بزرگ تر از مرگ درخواست کرد تا پدرش 2 سال دیگر هم زنده بماند و مرگ قبول کرد.

2 سال بعد مرگ دوباره به سراغ پیرمرد آمد و دختر وسطی از مرگ درخواست کرد تا اجازه دهد پدرش یکسال دیگر هم به زندگی خود ادامه دهد و مرگ هم موافقت کرد.

یک سال بعد مرگ بازگشت و دختر کوچک پیرمرد که شمعی روشن در دست داشت از مرگ خواست تا زمانیکه که این شمع می سوزد و آب می شود، پدرش هم به زندگی ادامه دهد و مرگ قبول کرد و دیگر هرگز بازنگشت.

اما این چطور امکان دارد، شما چه فکری می کنید؟


هفت خواهر در کلبه

 

معمای هفت خواهر در کلبه:

 

 

هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند.

اولین خواهر خواندن یک رمان را شروع کرد، دومین خواهر تصمیم گرفت پنکیک درست کند، خواهر سوم تصمیم گرفت شطرنج بازی کند، خواهر چهارم جدول حل کرد، خواهر پنجم لباس ها را شست و خواهر ششم تصمیم گرفت گل و گیاهان را آبیاری کند.

خواهر هفتم چه کاری انجام می داد؟

 

 

 


جورج اسمیت یکشنبه شب به قتل رسیده بود. ۵ نفر دیگر در خانه ی او حضور داشتند: همسر آقای اسمیت، آشپز مخصوصش، یک سرپیشخدمت، یک خدمتکار و یک باغبان. کاراگاه از همه ی آن ها خواست بگویند در زمان وقوع قتل مشغول چه کاری بودند:

 

  • خانم اسمیت در نزدیکی شومینه مشغول خواندن کتاب بود.
  • آشپز مشغول آماده کردن صبحانه بود.
  • سرپیشخدمت در اتاق نشیمن دستورات لازم را به کارگران می داد.
  • خدمتکار در حال شستن ظرف ها بود.
  • باغبان در گلخانه به گل ها آب می داد.

بلافاصله بعد از این صحبت ها، کاراگاه قاتل را دستگیر کرد.

قاتل که بود و کاراگاه چطور او را پیدا کرد؟

 

معماهای پلیسی پیچیده که  فقط افراد باهوش جواب آن را می دانند/ مجرم را پیدا کنید! + تصاویر

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

وَ أَنَّ الرَّاحلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَه رمان هایی برای نوجوان اعصاب و روان مانی بردز | پرنده های پولساز اموزش نکته ای ریاضی متوسطه اول نیلو رایانه Roberta معرفی شرکت فنی مهندسی دانشجو ها آنتی اسکالانت